Powered By Blogger

۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه

حاتم طایی



راستش رو بخوای توی پست قبلی به خاطره یه سری دلگیریا از یه سری از دوستان سره یه سری از رفتارا و کاراشون یه ضرب المثل نوشتم که بعدا برام مشکل ساز شد!
چرا؟
چون بعد از درج این ضرب المثل ذهنم درگیرش شد. تا به الان از کنار خیلی از مسائل و خیلی از حرف ها به سادگی رد شدم و تا به حال این ضرب المثل رو از زبان هزاران نفر شنیدم و چند باری هم خودم زمزمش کردم اما نمیدونم این سری چرا مثله وُرد ُورم افتاد تو سرم تا که ببینم اصل این داستان چیه که خوب پیداشم کردم اما در این میان به نکات جالبی هم رسیدم.
اول از همه برام جالب بود بدونم این آقای حاتم طایی چه شخصی هستند که این همه حرف پشت سره مبارکشون هست.
اول اولش فکر کردم گفتم این حاتم خان هم مثله دوستای ما یه آدم بپیچون و آدم غال بذار بوده بعد که محقق شدم دیدم ایشون یه چیزی تو مایه های چال اسکندرون هموطنان عزیزتر از جان عرب !!!!!!!!!!!!!!!! عربستان سقوطیمونه (از اینجا و اینجا) بعد که هی رفتم جلو دیدم ای بابا مگه میشه از موضوعی حرفی بزنیمو خوب ما ا برره نماینده ای نوداشته باشیم؟نه وگو ببینم ها اثا ای شدنیه؟ها  په ایجا ره  وخان. خب از این که بگذریم به این نتیجه میرسیم که چرا نباید منت مبارک این آقا رو کشید؟ نگرفتی؟ بابا میگه که "هر که نان از عمل خویش خورد، منت از حاتم طایی نبرد"
خوب ما در روز منت هزار کَس و ناکَس و میکشیم حالا چرا نباید طلب احسان از یه فرد خیر وکرد؟
که یه خرده که بیشتر محقق شدم به این داستان در   http://iranjoke.ir/content/view/1353/62/برخردم:
" حاتم طایی را گفتند: از خود بلند همت تر در جهان دیده یا شنیده‌ای؟
 گفت: بلی، روزی چهل شتر قربانی کرده بودم امرای عرب را، پس به گوشه صحرایی به حاجتی بیرون رفتم. 
خارکنی را دیدم که پشته خار فراهم آورده، گفتمش به مهمانی حاتم چرا نروی که خلق بر سماط او گرد آمده اند؟
گفت: هر که نان از عمل خویش خورد، منت از حاتم طایی نبرد. 
من او را به همت و جوانمردی از خود برتر دیدم. "
تا اینجا به چه نتایجی رسیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
1 – در رابطه با هیچ موضوعی از روی ظاهر ماجرا قضاوت نکن چون من شنیده بودم حاتم بخشی ولی در کنارش منت کشیدن از حاتم هم شنیده بودم گفتم شاید حاتم آدم خسیسه و حاتم بخشی کنایه یا یه طوری مسخره کردنه که خوب در زلال مبین بودم و اشتباه میکردم چون جریان چیزه دیگه ایه.
2 – آدم هر چقدر خودش رو دست بالا بگیره و به خودش مغرور بشه  پست تر و فرو مایه تر میشه ما در اینجا میبینیم شعرای عرب از گرسنگی دست به سوی فرد ناشناسی دراز میکنن که حتی اون طرف و هم نمیشناسن و در عین حال کلی هم ادعا دارن که ما الیم ما بلیم اما یه خار کن ساده حتی دستش رو جلوی آدم سخاوتمندی مثله حاتم هم دراز نمیکنه با علم به اینکه درخاستش رد نمیشه و در هر صورت اجابت میشه پس آقا زیاد بخودت قره نشو چون خیلی جاها از یه آدم هیچی نداره معمولی هم کمتری.
3- مشترکا این مقام به اشو زرتشت سپنتمان از ایران  و علی ابن ابیطالب از عربستان سقوطی میرسه که هر دو بزرگوار فرمودند : 
که از کسی مالی را قرض نگیرید زیرا وام و قرض  عزت شما را از بین می برد.
و
از کسی درخواستی نکن که اگر براورده شود منت است و اگر براورده نشود خفت.
هر چند که بزرگان دیگر نیز چنین گفتند:
نه وام ميدهم نه وام ميستانم زيرا وام راهي است بسوي تباهي ...
شكسپير
از پست فطرت و بداصل قرض مگير و وام مده زيرا تنزيل زياد بايد داد و همواره بر در خانه تو بايستد و كسان بگمارد و اين براي تو زيان بزرگي است.
اندرز ادرباد ماراسپند موبد موبدان به گل پسرش  
                                                                                         
                      


هیچ نظری موجود نیست: